شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

این احتمال هم هست 

این احتمال هم هست 
که تو عصبانی بشوی 
داد بزنی 
حتی ممکن است
 دستت به کمربند هم برود 
یا شاید هم  
آن‌قدر در روزنامه شنا کنی 
که نفست بگیرد و 
بخواهی 
وسط پنجمین مقاله‌ی سیاسی
درباره‌ی فلان رئیس‌جمهور و 
اقتصاد فلان کشور
و جنگ‌ها و بمب‌ها و 
ساخت اسلحه‌ها 
غرق شوی 
من
 نمی‌توانم نجاتت بدهم 
چون شنا در مرکب سیاه را بلد نیستم 
بعد گل‌های پرده را می‌شمارم 
تصمیم می‌گیرم که 
پنجره را باز کنم و 
اول صبح شنبه 
تا سر‌بلندترین شاخه‌ی درخت گردو بپرم‌.
 آقای محترم‌! 
مراقب باش 
مدرنیته باید کامل باشد! 
نمی‌شود که تو داد بزنی 
غرق بشوی در فلسفه 
تریبون‌های جهان را تسخیر کنی
و به همین راحتی 
پشت یک چراغ قرمز 
به لب‌های من فکر کنی  
و من 
نتوانم بادهای جنوبی را 
به رنگ موهایم 
شرابی کنم! 
آقای محترم 
مراقب باش 
این‌جا زنی هست 
که ایدئولوژی‌های تو را
 حفظ است 
حالا نگاهت را برگردان 
پایت را بگذار روی گاز 
راهت را بگیر و برو 
این قصه شروع نشود 
بهتر است. 

صفورا  هاشمی چالشتری

تک نگاری

شعرها

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

ایرج کیا

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

مهدی مهدوی

آزادی و تو

آزادی و تو

بیژن الهی

تو میوه‌های منی 

تو میوه‌های منی 

محمد شمس لنگرودی