شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نبودا

من اشتباه رایجم
که در خاطرات شما
به شکل مبهمی، دیگرم.

دیگرم و سینه‌اندوخته
چشم‌پر
دهان‌آکنده از کلمه
صدای ناقوس
پر شَرَم
با این حال 
درختچه‌ی انجیرم
و ‌محله‌ی بودا آسایه‌ی بودا.
زمخت
یک‌پارچه
فریادم
حرف مفت می‌زنم
ادعا می‌کنم گلوله‌ام
از جنگ
از انقلاب حرف می‌زنم
از اعتراض
که بگویم
از خودم
بگویم دیگرم. نیستم
اگر باشم شبیه کثافتم
هیچ نیستم،
بی‌بته‌ام
پرنده‌ای 
دانه‌ام را آورده
زمینی
تنش را اجاره داده
نشسته‌ام بر ریشه‌هام
باد که بیاید
با برگ‌هام حرف می‌زنم.

سیدرضا ملکی

تک نگاری

شعرها

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

شرجی یک کابوس!

شرجی یک کابوس!

شهرام شهیدی

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن