شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها


ردِ اشک‌های تو بود 
که از جنازه‌ام راه می‌گرفت
شرح...

دست بیاویزد مدام 
در زخمی این‌گونه رفیع 
می‌گفتم: بخوان...

این زخم خوف بگیرد به جنون
به آغازی که از ما 
یکی رفته بود و
یکی...

از فرطِ کبود
درد بغلتد‌ به مهره 
بر استخوان
تفتیده بر...

بر صبحِ تو نفس بیاویزم
به تیغه‌های روز
و حزن مغروق در گونه‌های...

شعرها

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش

ماهِ فراموشکار

ماهِ فراموشکار

فرامرز سه‌دهی