شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

حال یک شاهزاده را دارم داده بر باد تاج و تختش را

حال یک شاهزاده را دارم داده بر باد تاج و تختش را
مثل باغی که ناگهان طوفان می‌بَرَد آخرین درختش را
غربتم آن پرنده در مه بود که گلوله به دیدنش آمد
صبح باران گرفت و پوشیدند شاخه‌ها خون لَخت‌لَختش را
با خودم فکر می‌کنم یک روز نام این زن بهار خواهد شد
پس مبادا که باد بسپارد به زمستان کلید بختش را
با خودم فکر می‌کنم حتمن یک بهار دوباره در راه است
باغ از یاد می‌برد کم‌کم آخرین روزهای سختش را
 

سحر اسدی

شعرها

تنها صداست که می‌ماند

تنها صداست که می‌ماند

فروغ فرخزاد

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

دست نگه دارید‌!

دست نگه دارید‌!

فرخنده حاجی زاده

تلفن زنگ بزند

تلفن زنگ بزند

سارا مؤیدی