شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چشم هایم دو مشعلِ خاموش، دو شبِ تشنه ی تماشایند

چشم هایم دو مشعلِ خاموش، دو شبِ تشنه ی تماشایند
که در آن سوی کوه طاقتشان، ابرهای گرفته پیدایند
چشم هایت شروع هر غزلند، چشم هایت دو خمره ی عسلند
دو شرابِ همیشه در شیشه، که نفس گیر و گرم و گیرایند
گیسوانت دو خوشه ی گندم، گیسوانت کلاف سردرگم
رودهایی هنوز در جریان، آبشاری بلند و زیبایند
دخترِ سبز باغ های شمال! با جنونم چه کرده ای تو مگر؟
که از آغاز شعرخوانیِ من، همه چشم انتظار ری رایند
آه ری را زنِ جنون آمیز، دختر ته تغاریِ پاییز
از تو هرگز نمی کنم پرهیز، عاشقان تا همیشه رسوایند
خسته از روزگارِ بی حامی، منزوی می شوم به آرامی
اگر از تو نیاورم نامی شعرهایم بدون امضایند
مثلا در ازای بهبودی می کِشّندم به سوی نابودی
می کُشَندم شبی همین زودی، روزهایی که بی تو می آیند

محمد پورمرادی

شعرها

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

پیش‌تر‌ها

پیش‌تر‌ها

نسرین بشردوست

در خود فرو رفته‌ام

در خود فرو رفته‌ام

ربابه قصابان

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی

ویدئو

شعرخوانی سعید سلطانی

شعرخوانی سعید سلطانی

سعید سلطانی‌طارمی