شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دیری‌ست با سکوتِ مباداتر از نبود، پیرایه بسته‌ام هدرِ در شماره را

دیری‌ست با سکوتِ مباداتر از نبود، پیرایه بسته‌ام هدرِ در شماره را
بادا که از سکوت بریزم به نیستن... واگویم از سکوت، سکوتی هماره را
در انتظارِ آمدنِ موعدِ عبث، گَز کرده‌ام مصائبِ اقلیمِ هست را
در مِنّ و مِنّ‌ِ کی برسد موسمِ سپس... آراستم به مکنتِ لکنت، اشاره را
گفتم در ایست‌گاهِ کمی آن‌ورِ دچار
از من پیاده می‌شوم، از چاره‌ای که نیست
در من هنوز دل‌خوره بودی که ناگهان، چمچاره از در آمد و بلعید چاره را
ناگاه من خزید در اشباح، در هراس... ناگاه من چپید در ارواحِ بی‌حواس 
ناگاه من نشست بر اوهام و ماه شد، تا مرگ سرکشید دو دریا ستاره را
ای پرگرفته از سرِ سرخوردگی! بپر! ای ته‌گرفته تا تهِ درماندگی! نمان!
تا بازگشت، یک‌نفس از من بِرَم! خلاص!
انگار کن تناسخِ این بی‌دوباره را!

فاطمه مولانا

تک نگاری

شعرها

پیش از تو نرد عشق باخته بودم

پیش از تو نرد عشق باخته بودم

فرزانه قوامی

خاورمیانه

خاورمیانه

شهرام شهیدی

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

پوریا سوری

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی