شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شینی که ابتدای شب و شیون آمده‌ست
دندانه‌هاش تا گرهِ گردن آمده‌ست
...

نه از غذای جهان بُرده حظ دهان‌هامان 
نه حال‌کرده ازین تُند و مَز...

شب سرد مثل رابطه، اما غم تو گرم
روی لب تو زمزمه‌ی مبهم تو، گرم
آرام...

جان مرا غروب تصرف نکرده بود
شب ماه را به برکه تعارف نکرده بود
بسیار سنگ بر سر...

تک نگاری

شعرها

تبانی

تبانی

رویا الفتی

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

تو زیبایی

تو زیبایی

سکینه نودهی

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی