شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هر تکه ات را کسی برد

هر تکه ات را کسی برد
سرت به من رسید
سرت زندانی وحشت‌زده‌ای در بند انگشتانم؛
با بی‌قراری موقت خود در ستیز.
آسمان، عصر بود
لاجوردی و ماه‌آلود
سرت را روی سرم گذاشتم 
بالا کشیدم از لاجورد و ماه
نسیمی دردناک می‌وزید. 

ظهر
با دانه های داغ آفتاب، عرق می‌ریخت 
سرت را روی سرم گذاشتم 
سرت انقلابی فراموش شده‌ای  
پشت میدان انقلاب و جعبه‌ی سیگار؛
و در ازدحام روشنفکر دود و دلالان و فواحش 
فخر مندرس و سیگارهای 57‌ش را 
آتش می‌زد.

هر تکه ات را کسی برد
سرت به من رسید 
برف می‌بارید
جا می‌ماندم از پوتین‌های مستحکم سیاه 
در ردی سفید
سرت را روی سرم گذاشتم
و مثل یک سرباز دیده‌بان مه گرفته
با آخرین تیرم
خلاصش کردم. 
 

لیلا مسکوک

تک نگاری

شعرها

من بغض یک عروسک تنهایم

من بغض یک عروسک تنهایم

سیده تکتم حسینی

خلیج

خلیج

امین رجبیان

مترسک

مترسک

میرحسین نونچی

گریه نکن بانو

گریه نکن بانو

بهمن مهرابی