شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

می‌گذرد تابلویِ پایان شهر با خطی قرمز و  اُریب

می‌گذرد تابلویِ پایان شهر با خطی قرمز و  اُریب
شهرداری سفری خوش را آرزو می‌کند 
و مفتی‌ها حد ترخص را جاری
در حاشیه‌ی زنگانی اما
شغال‌ها زوزه‌کشان ماتحت بر زمین  می‌کوبند 
حیوانات دیگر نیز
برای تعیین قلمرو   
می‌پاشند بر چهار  وجه جغرافیا!

علی‌اکبر جانوند

تک نگاری

شعرها

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی

محمود بهرامی

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس