شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دوستی پارچه‌ای سفید است بر سرخی  تیرک

دوستی پارچه‌ای سفید است بر سرخی  تیرک
می‌گویی و 
مراتعی اطراف دهانم آتش می‌گیرند 
که ابتدا کلام بود بین دو لب 
حالا چیز سفیدی 
چشمانم را پوشانده 
ما گذشتیم 
و تو هندسه‌ای دراز و معوج ماندی 
که پا در‌آورده 
و دست زیر چانه بردی 
بردی...
سر تیرک 
ایستاده‌ام 
و دلقکی سرخ 
میان دهانم 
دارد آب می‌شود.

سارا زارعی

تک نگاری

شعرها

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

فریاد ناصری

دلگیرم از تنهایی از شب کوچه‌گردی‌ها

دلگیرم از تنهایی از شب کوچه‌گردی‌ها

مجید عزیزی

من خوبم 

من خوبم 

فرخنده حاجی زاده

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی