شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تنهایی‌ام را با کلمات پر می‌کنم

تنهایی‌ام را با کلمات پر می‌کنم
نامت را به کاغذ می‌پاشم 
سطرها مست می‌شوند 
تنهایی‌ام را بر‌می‌دارم و در جیبم می‌گذارم 
در خیابان پرت می‌کنم 
شهری تنها روی دست‌های مردم جا می‌ماند 
تنهایی مسری 
دردی است لاعلاج که چقدر آدم را به کشتن داده و هنوز 
آدم‌ها به ادامه‌ی راه دلخوشند 
تو اتفاق هزاره‌ی چندم بودی؟
که شعر برای سرودنت کم آورده است 
و زندگی برای داشتنت خودش را به مرگ زده است 
تنهایی را بر‌می‌دارم، به دیوار می‌چسبانم 
شاید برای همیشه از این اتاق رفتم

سامان بختیاری

تک نگاری

چگونه شعر بنویسیم؟

چگونه شعر بنویسیم؟

ترجمه‌ی نازیار عُمرانی

ملاح خشک‌رود

ملاح خشک‌رود

رضا رحمتی راد

شعرها

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

درد که بیاید

درد که بیاید

راهبه خوشنود

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

سید حامد معراجی

مگس

مگس

علیرضا آبیز