نه اینکه چیزها تمام و کمالند و کار دنیا نقص ندارد
و هرچه عیب و نقص در نگاه ماست...
نه اینکه ما که صاحب هرچه کجو کوله و لوچیم
که اهل دنیا نیستیم و زیادی کم داریم...
نه اینکه شما که آقا و سرورید و زیادی دارید
که دنیا را جور دیگری می بینید...
-بگو ببینم آیا راست میگوید شاعرکه «جهان و هر چه در اوست جمله هیچ در هیچ است»؟
-اگر که راست پس اینهمه جوشوخروش سر هیچ چراست؟
-مشکل ما این است که میپرسیم و پاسخی نمیگیریم
-مشکل منم
نمیتوانم خودم را توی هیچ محلولی حل کنم!
-چنان عمیق میخواهمش که وقتی وصل میسر میشود در میروم
-همین که میرسم ویرم میگیرد بروم جای دیگر!
-زورم به خودم نمیرسد این و آن را میزنم!
-وقتی میگویم چندنفرم سر از تیمارستان در میآورم!
-چیزهای قشنگی هم هست ولی...
-همین ولیست که کارها را خراب میکند!