شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یک کلمه در آستینم بود

یک کلمه در آستینم بود  
  انقراض‌/ ‌طالعِ شهر به طوافِ آدم بود 
در بادِ دربه‌دری‌/ دَوان به نفس‌های بی‌جان می‌نشست 
زوزه می‌کشید 
یعنی که مرگ اُسطرلابِ بَدپُوز بود...

حال در قرنطینه‌ی اتاق 
چند‌گام تا سرایتِ خویش مانده‌ایم 
و مرگ 
 اضلاعِ شهر را، پرسه‌ می‌زند 
در آخرالزمانِ آدمانِ پلاستیکی 
قَهقه‌ای در تاریکی!
یک آن خندیدم
الکل را کنار زدم 
یک دایره‌ی بزرگِ مَست بودم‌/
سرفه‌ی خشک و صدای خرس 
  در اقلیمای حنجره‌ام بود! 

امیر‌تیمور زحمتکش

شعرها

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

فروغ فرخزاد

بی‌وزنی

بی‌وزنی

عنایت سمیعی

هرجا می‌روم 

هرجا می‌روم 

وجیهه نوزادی