شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تو را لای پارچه‌ی سفید تحویل گرفتم

تو را لای پارچه‌ی سفید تحویل گرفتم
باید کنار می‌رفت
چنگال‌ها روی هم می‌ریخت
و نیمی از من را جدا می‌کرد
سینه‌های ورم‌کرده‌ی درد 
ایمان مرگ هستند
برگرد
به صورتم نگاه کن
با دست‌های سردت جلوی بدبختی را بگیر 
پرده را کنار‌بزن
ببیند خواب بودی
و من هر‌بار به شکل تازه‌ای بیدار شدم
بی‌آن‌که بدانم کدام اتاق را فرش کنم
کدام را انباری

بیتا علی اکبری

شعرها

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

فرزانه میرزاخانی

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

هرجا می‌روم 

هرجا می‌روم 

وجیهه نوزادی

 قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

آیدا دانشمندی