شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در گلوگاه اصلی شکم
یک نفر هست، رد پایی نیست 
تار تر می‌شود اتاقم چون...

بر دوش خود مسافر مغلوب می‌برند
یک آسمان فرشته‌ی مغضوب می‌برند
این...

با کفش‌های کوچک ِ من‌، راه رفته بود
یک عمر مانده بود... به بیراه! رفته بود

شعرها

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

کبری موسوی‌قهفرخی

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن

گم کرده بودم

گم کرده بودم

مریم فرجی