در چشمانش
باغی میسوخت
به - محمد - خط تیره - خاموش - مختاری:
در چشمانش نگریستم
باغی میسوخت
باغی میسوخت
باغی میسوخت
و لولیان گریبان چاک از فرط شراب
تهماندهی آن آخرین جرعه را
بر دستان طوبای منفرد
خطی دراز می کشیدند.........
در چشمانش نگریستم
باغی میسوخت