شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

می‌خواهم در این غروب

می‌خواهم در این غروب
از پیراهن گل‌دارت به خانه برگردم
مثل پروانه‌ای که با شش نقطه بر بال‌هایش
گزاره‌های معطل در هوا را به پایان می‌برد.
تو اما جای دیگری هستی
و مرا سخت کرده‌ای برای خودم
برای این‌که باز هم به صاعقه‌ها غذا بدهم
و مثل عکسی قدیمی
کم‌کم شکل بگیرم در مایع ظهور عریانی‌ات.
گوش کن‌!
این صدای چکه‌های آخرین است
که از نکبت ابرها بر جنازه‌های غیررسمی می‌چکد 
وقتی که از گشت‌های شبانه بازگشته‌اند
با هفت کبودی بر شانه‌ها.

بهزاد خواجات

شعرها

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

بی‌وزنی

بی‌وزنی

عنایت سمیعی

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

مهدی فرجی

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

فریبا حیدری