شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تولدم

و من ماندم
تنها...
با تولدم

تاریکیِ محض
   در کفِ دست‌هایم

سرطانِ بودن
جنونِ نشستن

دعا می‌کنم لب‌هایم را
تا
صبح شوند
سیاه...
به وقتِ خزیدن

بیدارِ صبحم
بیدارِ ملائک

خامِ تو می‌شود
اندوهم

در وقتِ دلتنگی 
به دیدنم بیا
تا با آفتاب
          از تو
             کبوتری بسازم
 

ابوالقاسم مؤمنی

شعرها

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری

شهر شیهه می‌کشد

شهر شیهه می‌کشد

طاهره خنیا

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن

ویدئو