شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تولدم

و من ماندم
تنها...
با تولدم

تاریکیِ محض
   در کفِ دست‌هایم

سرطانِ بودن
جنونِ نشستن

دعا می‌کنم لب‌هایم را
تا
صبح شوند
سیاه...
به وقتِ خزیدن

بیدارِ صبحم
بیدارِ ملائک

خامِ تو می‌شود
اندوهم

در وقتِ دلتنگی 
به دیدنم بیا
تا با آفتاب
          از تو
             کبوتری بسازم
 

ابوالقاسم مؤمنی

شعرها

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

فرزین پارسی‌کیا

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی