شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مامان می‌رود

مامان می‌رود
ردّ نگاهم خشک می‌شود
تا پیچک مادربزرگ
نرده‌ها
نقاشی‌های ذهن منند
و انجیر باغ
وقتی گربه‌ای سرک می‌کشد
در من
تا او بر‌گردد
با زنبیلی از آب‌نبات و هندوانه

کوچکم
انگشت‌هایم حتی نمی‌تواند
سوسکی را
که ‌از شریان وراج آدم‌ها می‌گذرد له کند
و چشم‌هایم
تنها به آخر کوچه می‌رسند...

کوچکم
روروئکم
و خواب‌های خرگوشی‌ام
مامان  اما ‌نمی‌گوید
سه‌چرخه دو‌چرخه می‌شود
می‌نشینم بر ابر
میخی می‌کوبم به ستاره‌ها
تا روزها گم نشوند
و تقویم مثل مدادهای رنگی
راست بگوید

مامان می‌رود
عکسش را در چتر دیواری دستانم 
پنهان می‌کنم
ماهی‌ها در افکار لیز حوض
رژه می‌روند
و عروسک‌هایم 
با چکمه‌های خشکیده از گل‌و‌لای
عوض می‌شوند

از پنجره به باران می‌روم...

مرضیه انصاری

شعرها

تیمارستان

تیمارستان

ستار جانعلی‌­پور

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

گم کرده بودم

گم کرده بودم

مریم فرجی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید