شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نگاه غنچه

با من نگاه غنچه به باغ است 
پرطلب 
دستان باغبان پیر مرا باید 
اینک 
از سر شوق 
تا بشکفم دل خونین 
به نطع سبز شکیب.
دستی مرا نکوست
که در شیارهای زیادش
راهی به کهکشان شیری عطوفت 
نهفته است.
پرچین باغ مرا باید 
تا در امان باشم
از تطاول ضُجرت پاییز.

علی‌اکبر فرهنگی

شعرها

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

احسان بدخشانی

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر