شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سفر به سرزمین آفتاب

رفتنم را با شتابِ شباب 
به سرچشمه‌ی خورشید 
در پرنیانِ خوابِ نازکِ صبحدم 
فروپیچیدم.
خفتن و خفتن 
و خواب خوش دیدن 
-حتی به بیداریِ لحظه-
و قافله‌ی خورشید در گذر
-در نیمروز تموز-
طعم تلخ پشیمانی 
با من 
تا پرتگاه غروب غمبار و دل‌شکن 
و با خود خلوت معهود را 
اینک به مرز گرم آرزو 
پیوند می‌زنم 
فردا، پگاه
به سرزمین طلایی آفتاب 
سفر می‌کنم.

علی‌اکبر فرهنگی

تک نگاری

می‌بینمت حسین!

می‌بینمت حسین!

سیدعلی صالحی

شجریان و شعر

شجریان و شعر

طاها افشین

شعرها

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

فرزانه میرزاخانی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

محمد انتظاری