شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نه از غذای جهان بُرده حظ دهان‌هامان 

نه از غذای جهان بُرده حظ دهان‌هامان 
نه حال‌کرده ازین تُند و مَز دهان‌هامان
به شوربختی‌‌مان خیره ماند و هیچ نگفت
به دست‌پخت بد آشپز، دهان‌هامان
که هیچ‌وقت به فکر شکم نبوده و نیست
نخورد قطره‌ای از خون رَز، دهان‌هامان
اگر قلم نزدیم از زمانه و از ظلم
همیشه داد زده در عوض، دهان‌هامان
اگر سکوت و اگر داد، از نخستین روز
نبوده هیچ زمان بی‌غرض، دهان‌هامان
یکی از آن‌طرف این سکوت می‌گوید
دهان ببند! نگیرد مرض دهان‌هامان
هم او که مظلمه‌گردان این فجایع بود
گذاشت باز شود چند گز دهان‌هامان
زمانه تلخ‌تر از آن شده که دل بدهد
به چسب‌ناکی سوهان و گز دهان‌هامان
به‌ظاهر آب ولی از درون لجن‌زاریم
همیشه بوی بدی آمد از دهان‌هامان

مجتبا صادقی

شعرها

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

پوریا سوری

من شبیه نیستم

من شبیه نیستم

مریم یوسفی

سفر به سرزمین رویاهایت

سفر به سرزمین رویاهایت

محمود معتقدی

میدان

میدان

رضا ترنیان