شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جریان ِاین آب از چه قرار است؟

دست برده‌اند
در ترکیب این رودخانه
که لابد
ماهی‌ها از همین نمی‌آیند

من ایستاده‌ام آن‌جا
که قلاب می‌اندازم به جان خودم
بالا می‌کشم:
خالی‌های سنگین

روزی چقدر دلم می‌خواست
روی پل بایستم
ببینم
جریان این آب از چه قرار است؟

برعکس تو 
که هروقت چشم باز می‌کنم
ساحل را تا کرده‌ای
پل را برداشته‌اند
و دست که برده‌اند
در ترکیب این رودخانه
برده‌اند

مهدی مرادی

تک نگاری

شعرها

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

شغل تمام وقت

شغل تمام وقت

بکتاش آبتین

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

فرزین پارسی‌کیا

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان