شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سپردگی

به تلفن سپرده‌ام که زنگ بزند
به بالش سپرده‌ام که شب
خواب یک ماه دیگر را ببیند
به سفر سپرده‌ام که هوای تو را داشته باشد هواپیما
به آینه سپرده‌ام که روبه‌روی تو بنشیند
و نیم‌رخ
بر صندلی کنار من
تو را دید بزند
به تو اما چیزی نمی‌سپارم
جز لبخندی بر صورتت
پس باید شبیه مجریان تلویزیون دولتی تپق بزنم
عزیزم
خدا را به تو می‌سپارم.

بکتاش آبتین

شعرها

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی

محمد انتظاری

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

گفته بودی که بازخواهی گشت

گفته بودی که بازخواهی گشت

مریم حسین‌زاده