شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شخصیت تاریخی

اسفندیار رویین‌تن 
از قوزک عریان‌اش شکست خورد 
وقتی چشم‌ها را می‌پایید.
نماز پسین را بر نعش او 
سرگین‌غلتان‌ها خواندند 
و رؤیاهایش را با خود بردند؛
کمی شعله‌ی تاریک و
کمی ریگ بادرُفته.

پرنده‌های عصر 
در درختچه‌ای از چشم لانه‌کرده‌اند
با پاشنه‌ای آهنین 
و پرواز بامداد را 
انتظار می‌کشند.

روزبه آغاجری

تک نگاری

شعرها

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

عادل سالم

مالیخولیا

مالیخولیا

هادی میرزانژاد موحد