شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دو انگشتِ شستش را

برای خوزستان و سیستان و بلوچستان و سرزمینِ  مادری‌ام

دو انگشتِ شستش را
در  زمینِ خشکیده فرو کرد
و دره‌ای به شکل خنده‌ای کشید
چهل ستاره‌ی مُرده 
به دره افتادند
دهانِ خنده‌ی تاریک
از نورِ دندانِ ارواحِ ستارگان پُر شد
و بچه خدای شرور
صورتکِ گِرد را
مثل  سرخپوستی 
به روی صورتش گذاشت
دست‌های خاکی‌اش را بالا بُرد
و هلهله‌ای سَر داد
که هنوز گوش‌هایمان
سوت می‌کشد

رضا ثروتی

شعرها

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

علیرضا میرزاخانی

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

عطا ولدی

تبانی

تبانی

رویا الفتی