شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دو انگشتِ شستش را

برای خوزستان و سیستان و بلوچستان و سرزمینِ  مادری‌ام

دو انگشتِ شستش را
در  زمینِ خشکیده فرو کرد
و دره‌ای به شکل خنده‌ای کشید
چهل ستاره‌ی مُرده 
به دره افتادند
دهانِ خنده‌ی تاریک
از نورِ دندانِ ارواحِ ستارگان پُر شد
و بچه خدای شرور
صورتکِ گِرد را
مثل  سرخپوستی 
به روی صورتش گذاشت
دست‌های خاکی‌اش را بالا بُرد
و هلهله‌ای سَر داد
که هنوز گوش‌هایمان
سوت می‌کشد

رضا ثروتی

شعرها

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

من بغض یک عروسک تنهایم

من بغض یک عروسک تنهایم

سیده تکتم حسینی

برای این روزهای ایران...

برای این روزهای ایران...

کبری موسوی‌قهفرخی

تو هم میروی

تو هم میروی

شمس آقاجانی

ویدئو