شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از من آغاز می‌کنم که زمین

از من آغاز می‌کنم که زمین
از من آغاز شد به دور زدن
من که در بند تو محاصره بود 
تو جهانگردی و زمین گِرد است
می‌روی تا به (باز) برگردی
خط بکش دور من...[که دایره بود] 
می‌کشم دور خویش خط‌ها را
به «فقط یک دریچه» قانعم و 
می‌پذیرم فقط، فقط‌ها را
می‌شمارم سپس غلط‌ها را
...در کنار چهار دیواری
پنجمین اشتباه، پنجره بود 
شعر من را ادامه داد به تو
به تغزّل به مثنوی‌بودن
من که هنگام مولوی‌بودن
به جمال تو شمس می‌گفتم
تو که هنگام منزوی بودن
آسمان با تو در مفاخره بود* 
بعدها چار( ماه) پاره شدم
بعد ساعت چهار بار نواخت
بعدِ سی دور جان به‌در بردن
چه کسی سمت ماه تیر انداخت؟
بار آخر که سربه‌نیست شدم
سر من در چهار توبره بود 
سرشمردیم  و زندگی کردیم
سرسپردیم و زندگی کردیم
بعد مردیم و تا ابد مردیم
روح بودیم و در جسد‌ مردیم
مهر و مومیم و مومیایی‌مان
مرده‌ی دختران باکره بود 
او دهان است او که دست نداشت
که ببندد دریچه را از زِر
که نگوییم این‌همه فاخر
که نخندیم هرهر و کرکر
پس دهانی که چفت و بست نداشت
آنچه پایین کشید، کر‌کره بود 
نه لبت را سکوت یاد گرفت
نه صدایی که از تو بالا رفت
از شکستن سقوط یاد گرفت
و صدایی که می‌رود پایین
کوزه‌گر شد که فوت یاد گرفت
کوزه‌گر شد که عین فرفره بود 
زود گفتیم چشم بد دور و 
زود گفتیم گوش شیطان کر
که پیاده نمی‌شود از شرّ
که پیاده نمی‌شود از خر
که سواریت بر خر شیطان
توی گل مانده بود (خرخره بود)
ای فرو رفته‌ایم در گِلِمان!...
ای تکان‌خورده آب در دلمان!...
دست‌و‌پا می‌زنم که پیش از تو
بروم روی دور باطلمان
از تو آغاز می‌کنم که غمت
پیش‌گفتار این مؤخره بود 
 

رحمت‌اله رسولی مقدم

تک نگاری

شعرها

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی

امشو که فرگ تی تو وستم 

امشو که فرگ تی تو وستم 

 اقبال طهماسبی گندمکاری

زیرپوست شهر

زیرپوست شهر

محمود معتقدی

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی