شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شهری نهان درون این شهر و در من
در تبعیدش از تن چه نعره‌ها از جان بر...

 

عمر من بیرون از تن
در باغچه‌ی تابستان کهن
بر سبزه و...

یادگار دلبند دورانی از سر گذشته را
پرتابیدم به هوا
آن‌همه چهره و خط و...

در ایوان نیمروز

میخانه‌ای پر هیاهو
به هر سوی هستی
می‌برم با...

میز دراز «کافه مونزون»
سه زنده و شش مرده را دور خود دارد بر صندلی  


لیز می‌خورند و کلّه‌پا می‌شوند و له می‌گردند و
باز سرنگون...

شبان روزان ماه اوت را در الکل حل کردیم
یله در رؤیای لذتی بی‌گسست
با...

شعرها

تلفن زنگ بزند

تلفن زنگ بزند

سارا مؤیدی

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

مجید عزیزی

فروبارِ عیشِ وِلَرم

فروبارِ عیشِ وِلَرم

سیدعلی صالحی

درد که بیاید

درد که بیاید

راهبه خوشنود