شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مرغ سحر

به شعر‌، وکالت دادیم از درد بنویسد
شعر را آن‌چنان پیچیده کردند
که درد‌، ناشناس ماند
به طنز‌، وکالت دادیم از درد بنویسد
چنان لودگی کردند که درد مسخره‌ی عام و خاص شد
درد را به دریا گفتیم‌، دریا خشکید
به کوه گفتیم‌، کوه فروریخت
به ناچار در موسیقی‌مان پنهان کردیم
درد‌، ملی شد‌!

اکبر اکسیر

تک نگاری

شعرها

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای

با تلویزیون

با تلویزیون

مریم فرجی

چکامه اناهید

چکامه اناهید

صدرا یوسف زاده

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری