شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مرغ سحر

به شعر‌، وکالت دادیم از درد بنویسد
شعر را آن‌چنان پیچیده کردند
که درد‌، ناشناس ماند
به طنز‌، وکالت دادیم از درد بنویسد
چنان لودگی کردند که درد مسخره‌ی عام و خاص شد
درد را به دریا گفتیم‌، دریا خشکید
به کوه گفتیم‌، کوه فروریخت
به ناچار در موسیقی‌مان پنهان کردیم
درد‌، ملی شد‌!

اکبر اکسیر

شعرها

چقدر باید پرنده شد

چقدر باید پرنده شد

سیدعلی صالحی

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

اعتراف می‌کنم 

اعتراف می‌کنم 

مظاهر شهامت