شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ساده‌تر از این بود

ساده‌تر از این بود 
ساده‌تر از این؟
که از ستوده‌ی توخالی خویش 
دست 
کشیده...
اجازه دهیم 
نام‌مان بر دو رگ موازی دور از هم 
به هیأت درختی 
به هر چیز رونده 
برای هم‌ وقت 
خیره نگاه کند 
کدام کوه از شاخه و ماه ِسرخِ روزهای
سرد خود  دست می‌کشد؟ 
و از یاد می‌برد  
بر تیرک شانه‌های خود 
چه گل‌های سرخی داشته؟ 
و چه پرنده‌های کوچک آبی رنگی 
که در بن‌بست دره‌ها 
ذره 
ذره 
هویت خود را به علف‌های هرز 
بی‌کم‌وکاست هدیه می‌دادند .
و 
می‌مردند 
و می‌مردند 
پرنده‌های بیچاره 
پرنده‌های در‌به‌در تهی شده از نبض 
پرنده‌های خالی متعفن 

فرانک طاهریان قهفرخی

شعرها

حلول شعر بر من مبارک باد 

حلول شعر بر من مبارک باد 

نفیسه قانیان

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

 روی برعکس جهان بایست!

روی برعکس جهان بایست!

سارا مؤیدی

حقیقت دارد

حقیقت دارد

حامد رحمتی