شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

غریب و غمزده‌ و بی‌گناه

غریب و غمزده‌ و بی‌گناه... همسایه!
نجیب و خسته‌دل و بی‌پناه... همسایه!
چه درد بیشتر از این که با گلوله و آه
جوانی‌ات شده باشد تباه... همسایه!؟
زمان به خاک بیفتد تو آه اگر بکشی
زمین بسوزد از آن سوز آه... همسایه
چگونه مرهم زخمت شوم؟ تو لب تر کن
که جان کم‌ است... جهان را بخواه همسایه!
تو درد می‌کشی و من به گریه می‌افتم
تو بغض می‌کنی و من نگاه... همسایه!
برای لاله‌ی پژمرده در مزار شریف
رواست گر که بپوشم سیاه... همسایه!
اگرچه باغ تو خشکیده، می‌رسد روزی
در آن دوباره بروید گیاه... همسایه!
هوا اگر چه زمستانی است... دل خوش‌دار
بهار می‌رسد از گرد راه... همسایه!

لیلا مهذب

شعرها

تو رفته‌ای 

تو رفته‌ای 

سارا خلیلی جهرمی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

احسان بدخشانی

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

نسرین بشردوست

ویدئو

خیمه شب باز

خیمه شب باز

سعدی گل‌بیانی