شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از ماه افتاده بیرون، آبی من، آسمانم

از ماه افتاده بیرون، آبی من، آسمانم
از روی این جمله باید یک بار دیگر بخوانم
انگار هذیان نوشتم، شاید که معناش این است:
من ماهی‌ام پس نباید از آب بیرون بمانم
ما بی‌قراریم هر دو، ای موج دیوانه بشنو
باران سنگ است در تو، از نو تو را می‌تکانم
یا ماهی‌ام یا نهنگم*، چیزی نمی‌دانم اما
از دست‌های تو باید، دریام را بگذرانم
در گام‌های صدایت، باید قدم زد، ولی من
در تو شنا کرده بودم، دریای آوازه‌خوانم!
در آب‌ها ماهی‌ام من، در ابرها ماهم اما
آغوشت آیا کدام است، دریاست یا آسمانم؟

*این نان و آب چرخ چو سیل است بی‌وفا/ من ماهی‌ام، نهنگم، عمانم آرزوست (مولانا)

نیلوفر بختیاری

تک نگاری

شعرها

برادرم دیشب درگذشت

برادرم دیشب درگذشت

عبدالله علوی

میدان

میدان

رضا ترنیان

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی