شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در آن سوی افقی

در آن سوی افقی
افقی
که خط نیست
پنجره نیست
آسمان ندارد.
افق موافقت
افقی که خاکش تنها منم

بر پشت پلک‌های این خاک
میرقصی
و در انتشار جبین‌ام
بالا می‌آیی
بی‌آن‌که از نامت چیزی کم شود

عشق بازیِ من با تو
مثل حلول باد در پیچک‌های معصوم
مثل پیچش چشمه در رخنه‌ی سنگ
هزار فرسنگ
از من به من نزدیک تر

در افقی
که افق نیست.

سیدجواد جزایری

شعرها

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

پوریا سوری

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

اینجا چه می‌کنی؟ گل غمگین سرخ من

فرزین منصوری

شرجی یک کابوس!

شرجی یک کابوس!

شهرام شهیدی

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان