شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در آن سوی افقی

در آن سوی افقی
افقی
که خط نیست
پنجره نیست
آسمان ندارد.
افق موافقت
افقی که خاکش تنها منم

بر پشت پلک‌های این خاک
میرقصی
و در انتشار جبین‌ام
بالا می‌آیی
بی‌آن‌که از نامت چیزی کم شود

عشق بازیِ من با تو
مثل حلول باد در پیچک‌های معصوم
مثل پیچش چشمه در رخنه‌ی سنگ
هزار فرسنگ
از من به من نزدیک تر

در افقی
که افق نیست.

سیدجواد جزایری

شعرها

شاعر

شاعر

فریاد غفوری

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید

محمد انتظاری