شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یک مُشت قلب، بسته به یک مهر...

یک مُشت قلب، بسته به یک مهر...
یک پُشت نسل،خسته از آبان...
یک قِشر،مُخ که یخ زده از سَر
هر بار ابر_بارش ِ مغزیش...
در آسمان ِ پُر خَشِ آذر

هر یک منم که یِکِّه ام این قدر
هر یک منم که کُلّی ام این قدر

ای یَاس
ای جُزء_ مَرّه ی سر ریز
ای عجز_قدرت ِ هر چیز
ای جوهری به نام ِ همین پاییز

غم می خَزَد به لیقه ام امّا...
یک قرن، در شقیقه ام امّا...

ای لاعلاج،مُسری ِ واگیر
واگویه هات
خمیازه وار
فراگیر

با این که رمز هست روی ِ دهانم
امشب چه قدر
نِگَر نِگَر نگرانم

بِهمَرگِ ناشناس
عشق_ناسپاس
نکُنَد من هم
این قدر فلسفه مند
نژند_لبخند
باشم بخواهمش ولی نتوانم
...
هستم درون ِ لیقه غم امّا
یَاسینه در شقیقه ام امّا

امّا...

من سوبَرا_سلیقه ام ای عشق
دلخوش به یک دقیقه ام ای عشق
ای عشق
ای شصت ثانیه_ یَلدا
ای شصت "اِم" که "دی" شده تا فردا
فردا که باز ، اوّل ِ دی ماه است...

ای عشق چه قدر مهر ِ تو کوتاه است...

پ.ن:

سوبّرا: سوبرا. [ ب َ ] (هزوارش ، اِ) بلغت زند و پازند به معنی امید و امیدواری باشد. (برهان ). هزوارش «سوبرا، سوبر» ، «پهلوی » اومت . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).


با اشاره به سطری از زنده یاد فروغ فرخزاد "امروز روزاول دی ماه است"

لادن خدابنده

تک نگاری

می‌بینمت حسین!

می‌بینمت حسین!

سیدعلی صالحی

باد می‌گفت با باد

باد می‌گفت با باد

آنوشا نیک‌سرشت

شعرها

ارغوان

ارغوان

هادی میرزانژاد موحد

امشو که فرگ تی تو وستم 

امشو که فرگ تی تو وستم 

 اقبال طهماسبی گندمکاری

بمب

بمب

بکتاش آبتین

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی