شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پدرم بمبِ دست سازی بود، که جهان روی باورم انداخت
چادری روی کودکی‌هام و،...

( دوید توی ِ خیابان .... دوید.... پا/ش گرفت
کِشیده شد به زمین ، صورتش خَراش گرفت
...

سرخیِ چشمِ دختری زیبا ، توی چشمانِ تو  نگاهی کرد:
با منِ سابقت ، چه میکردی؟ با...

-نگاه ماهي كوچك به تابه‌ي تفلُن-
دوباره زن شو و بردار گوشي تلفن
شبيه خستگي...

شعرها

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

فریاد ناصری

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس

آلما

آلما

صدرا یوسف زاده

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی