شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زمهریر

زمهریر
فراتر از مهر
نقر می‌کند مهرگیاه را
در ریشه‌ی صبح
بخوان به خود
این دهان پیری یخ‌زده را
که حرز بسته نام جوانیت را
بر بازو
نامت از روز کمانه می‌گیرد
چون جوی شیری که دهان کودکیم را 
به خانه آورده
با قوس و قزح در بغل
روز می‌لخشاند* ریشه بر تن یاقوت سرخ
تا ظلمات در الماس
جاودانه ماند.
* صورت قدیمی لغزاندن
 

معصومه احمدی

تک نگاری

شعرها

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور

شغل تمام وقت

شغل تمام وقت

بکتاش آبتین

چقدر باید پرنده شد

چقدر باید پرنده شد

سیدعلی صالحی

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

غلامرضا طریقی