شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بی هراسِ اندوه

بی هراسِ اندوه
بی هراسِ مرگ
حرف روشنی‌ست نجوای بهار
با حزن آدمی ‌

پرنده‌ بر آفتاب صبحگاه
می‌خواند،
بی هراس
در چشم جهانی که
مرگ آزاد است و
بوسه و آغوش در بند.

به تو فکر می‌کنم
اضطرابی می‌دود در زمان
به تو فکر می‌کنم
ترسی می‌نشیند
به تو فکر می‌کنم
پی حرفی
راهی،
برای نزدیک شدن لب‌هامان
بهار می‌آید

علیرضا عباسی

تک نگاری

آشناترین شکل شعر

آشناترین شکل شعر

علی مسعودی نیا

باد می‌گفت با باد

باد می‌گفت با باد

آنوشا نیک‌سرشت

شعرها

آزارِ تازه

آزارِ تازه

محمدعلی بهمنی

مگس

مگس

علیرضا آبیز

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

ویدئو