شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تن بر دوش می‌کشم

به «فراز بهزادی»


تن بر دوش می‌کشم
چیزی به مراسم تن‌سپاری‌ام نمانده
قبرستانی به انتظار نشسته تا
به جای همه‌ی جسدهایت
در تو دفن شوم.
چه فرق می‌کند
مؤذن‌زاده در گوش‌ات بخوانم
یا دهخدا روی لبانت بنویسم؟
کنار هر اسمم
خرما بگردان و
روی هر تاریخم
گلاب بپاش.
قرن‌ها هم بگذرد در این قبرستان
نه از خرماهای زنی چمباتمه‌زده با چادری مشکی کم می‌شود
نه خرده استخوان‌هایی
گوش به زنگِ اسرافیل می‌نشیند
 

هادی عیار

تک نگاری

شعرها

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

نفیسه قانیان