شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مرگ

مرگ
شاخه‌ی دیگری از گوزن است
با شاخ‌های خونی
اما صدای گلوله هنوز شنیده می‌شود؛
و زن
مدت‌ها پیش از آسانسور پیاده شده است
اما عطرش هنوز میان طبقات سرگردان است.

صدای تو تا ابد
مثل پرنده‌ای توی پیغام‌گیر گیر كرده است
و حرف كه می‌زنی انگار
لیست مسافران هواپیمایی مفقود‌شده را می‌خوانی.

اکنون تو مرده‌ای
و زمستان
شکوفه‌های تازه‌ای بر درختان افزوده است

اکنون تو مرده‌ای
و فرورفتن گلوله‌ای در سرت
مرگ را به فکر فرو برده است.

مسعود شهریاری

تک نگاری

شعرها

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده

ای دوریِ نزدیک

ای دوریِ نزدیک

هادی میرزانژاد موحد