شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مرگ

مرگ
شاخه‌ی دیگری از گوزن است
با شاخ‌های خونی
اما صدای گلوله هنوز شنیده می‌شود؛
و زن
مدت‌ها پیش از آسانسور پیاده شده است
اما عطرش هنوز میان طبقات سرگردان است.

صدای تو تا ابد
مثل پرنده‌ای توی پیغام‌گیر گیر كرده است
و حرف كه می‌زنی انگار
لیست مسافران هواپیمایی مفقود‌شده را می‌خوانی.

اکنون تو مرده‌ای
و زمستان
شکوفه‌های تازه‌ای بر درختان افزوده است

اکنون تو مرده‌ای
و فرورفتن گلوله‌ای در سرت
مرگ را به فکر فرو برده است.

مسعود شهریاری

تک نگاری

در میکده‌ی برف

در میکده‌ی برف

سهراب مختاری

طنز ترکیبی

طنز ترکیبی

آرش نصرت‌اللهی

شعرها

از بریده‌ها

از بریده‌ها

شهین خسروی نژاد

زار

زار

سهند آقایی

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

عادل سالم

مثلاً

مثلاً

عبدالعلی عظیمی