شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا ابربغض فرو‌ریزد

می‌گذرم
با نشانه‌هایی
که فرصت عشق نداشت
چون منقاری که می‌سوخت
بر عطوفت این دریا
تا ابربغض فروریزد
که این دل در کمند تو خواهد فرسود
چون رمه‌ای که به خواب فرو‌می‌رود 

اینک منم که زنگوله به‌دست می‌گذرم

تو هرگز فرشته را به گناه نمی‌یابی
وقتی که می‌آموزی
جادوی این مرگ را
 

یارمحمد اسدپور

تک نگاری

شاعر پاره‌وقت نبودم

شاعر پاره‌وقت نبودم

قاسم آهنین‌جان

استنطاق یا نقد

استنطاق یا نقد

علی اسدالهی

شعرها

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

آزادی و تو

آزادی و تو

بیژن الهی