فریاد و بس فریاد
از نای آتشین بر پای آهنین
از کام اولین بر خواب آخرین
...

زَهره نداشتم
 چراغ به تاریک‌خانه بیفروزم
تو را به دندان بگیرم
...

پیش از تو نرد عشق باخته بودم
دل برده ‌بودم به آشیان عقاب
جان داده بودم در...

اینان نیای من‌اند
اینان که گاه چوب پرستیدند و گاه نور پرستیدند
 و گاه...

فردا هزارمین بازگشت توست بر زلال بی‌زوال قرنیه‌ام
فردا می‌تابی و...