شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پای یک سرباز 
از تابلوی نقاشی زده بیرون 
نقاش توجه نکرده به...

هر روز تکه‌ای از سیم‌خاردار بر می‌داشت 
و آهن یخ‌زده را نرم...

در جناقِ غروب
چاقو از دست مرگ می‌افتدش
و قدرتِ چند خط خمیده‌ی موازی

تک نگاری

شعرها

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

شغل تمام وقت

شغل تمام وقت

بکتاش آبتین

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

عطا ولدی