شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سمت چپ مردم،

سمت چپ مردم،
در خیابان تشنج کرده است!
سمت راست مردم،
در خیابان تشنج کرده است!

من به کدام سمت می‌رفتم؟!

در خانه،
تکه‌ای از دریا،
در رحمِ ماشین لباسشویی تشنج کرده است،
و چاقوها،
سمتی از آشپزخانه‌ام را غمگین‌تر می‌کنند.

به من بگو
از کدام سمت،
بهتر است به تو خیانت کنم؟
از کدام سمت،
بهتر است که بگویم دوستت دارم؟
از کدام سمت طبیعی‌ترم؟!

من طرف تو ام،
تویی که از هر طرف راه فرار منی،
تویی که کاملاً بی‌طرفانه،
زیبایی.

ما طرف توایم،
ما که بی‌طرفیم،
اما،
وقتی سمت زندگی می‌رویم،
با خودمان چاقو حمل می‌کنیم!

محسن بیدوازی

شعرها

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی