از تشریح مراودات در تبخیر این زاویه
شعاع نوریست،
زلزده در کبودیِ گلدان
که هوای این اتاق
بر اصول زندگی منطبق نیست
دیوارها
دستی سنگینند بر گلوی آوندها
و فضا
در این درشتیِ مسموم
دامن گسترانیده به آپنگی
درود بر صراحت فصیح
آویخته در آواز سینهسرخ
لب از معادلات مخمور گشوده،
که گلدانها بهانهاند
در انعکاس معلق حسی عمیق
ما از معاشرت با گلدانها
به انعطافی لطیف رسیدهایم
انعطافی لطیف به کرشمهی طرحی از ریحان
در مجاورت هرزها
سنگینی سرت را
بر شانههای زخمی گلها تکیه بده
زخمها گواه یکدیگرند
و دهان این گلدانها را
با بوسههایی کشدار تَر کن