شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زخمی‌زدی که مثل نگاهت عمیق بود

زخمی‌زدی که مثل نگاهت عمیق بود
آن‌جا «که کیمیای سعادت رفیق بود»*!
از خون گرم و روشن من بود بی گمان 
ماتیک قرمزی که به لب‌های تیغ بود 
جان دادم از نداری و چشم و دهان تو       
دروازه‌‌ی تجارت یشم و عقیق بود 
با پرچم سفید کشاندی دل مرا 
تا سنگ‌ها که در دهن منجنیق بود
رغبت به آب و نان و بهار و خزان نداشت 
زندان کشیده‌ای که سرش زیر تیغ بود  
دیگر به فکر لانه‌ی سنجاب‌ها نبود
جنگل که می‌دوید و دچار حریق بود
*حافظ
 

مرضیه رستمی‌

تک نگاری

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

می‌بینمت حسین!

می‌بینمت حسین!

سیدعلی صالحی

شعرها

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

خیابان‌هایی هم  هستند

خیابان‌هایی هم  هستند

پروین نگهداری

پیشواز

پیشواز

محمد رضا روزبه

سه شعر برای گرگ و ماه

سه شعر برای گرگ و ماه

محمود بهرامی

ویدئو