شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

بايد بنشينیم پای صحبت اسب‌ها
آن‌ها دروغ را نياموخته‌اند

پَر به پوست مرده کشیدن
خنده را به سخره گرفتن است
دیدم که چگونه در باد شکافت...

پَر به پوست مرده کشیدن
خنده را به سخره گرفتن است
دیدم که چگونه در باد شکافت...

کلاه را از تیغ ‌ها بیرون می‌آورم
کیف را شال‌گردن را  از تیغ‌ها...

رمیدن اسب‌ها همیشگی‌ست
همیشگی ست که داد می زنند: 
   ...

قرار بود
رنگ و روی دیگری داشته باشد
اما پوست‌اندازی را فراموش کرد

...

شهر هیولایی‌ست 
و پنجره‌ها چشم
اما کدام حادثه این همه دیدن...

شعرها

بدون وقفه دویدن

بدون وقفه دویدن

فرزین منصوری

نجوا در باد

نجوا در باد

اقبال معتضدی

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

شهرام میرزایی