شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

بايد بنشينیم پای صحبت اسب‌ها
آن‌ها دروغ را نياموخته‌اند

پَر به پوست مرده کشیدن
خنده را به سخره گرفتن است
دیدم که چگونه در باد شکافت...

پَر به پوست مرده کشیدن
خنده را به سخره گرفتن است
دیدم که چگونه در باد شکافت...

کلاه را از تیغ ‌ها بیرون می‌آورم
کیف را شال‌گردن را  از تیغ‌ها...

رمیدن اسب‌ها همیشگی‌ست
همیشگی ست که داد می زنند: 
   ...

قرار بود
رنگ و روی دیگری داشته باشد
اما پوست‌اندازی را فراموش کرد

...

شهر هیولایی‌ست 
و پنجره‌ها چشم
اما کدام حادثه این همه دیدن...

شعرها

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده