شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

بايد بنشينیم پای صحبت اسب‌ها
آن‌ها دروغ را نياموخته‌اند

پَر به پوست مرده کشیدن
خنده را به سخره گرفتن است
دیدم که چگونه در باد شکافت...

پَر به پوست مرده کشیدن
خنده را به سخره گرفتن است
دیدم که چگونه در باد شکافت...

کلاه را از تیغ ‌ها بیرون می‌آورم
کیف را شال‌گردن را  از تیغ‌ها...

رمیدن اسب‌ها همیشگی‌ست
همیشگی ست که داد می زنند: 
   ...

قرار بود
رنگ و روی دیگری داشته باشد
اما پوست‌اندازی را فراموش کرد

...

شهر هیولایی‌ست 
و پنجره‌ها چشم
اما کدام حادثه این همه دیدن...

شعرها

روشنم کن شبیه سیگارت

روشنم کن شبیه سیگارت

امیررضا وکیلی

یک تفنگ 

یک تفنگ 

مجتبی هژبری

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی