و عجزی محضم
به هم تابیده
در اکید این درد ممنوع
پرتابی
در برد پر بسامد حاشیههای لکهدار
آماج متاستاز سلولهای خاطره
در طاق سرطانی این بیماری.
و عجزی شیرین
در وانهادن این تابلوی تکرار
که به دوش میکشم
تابو
دهان باز نمیکند
که درونم کشد.
داروخانهها
صدای کلابهاوس میدهند
دستان دکتر
بوی کلانتریهای کافور زده
نسخهها
بوی گلاب دست دوم
و تناوب این دیرپای خواستنی
بوی ابد.