شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پنجره‌ی اتاق

برای همیشه پنجره‌ی اتاق را به روی آفتاب بستم
می‌دانستم
سال‌هاست
جهان مرا فراموش کرده است
فقط هر وقت
که به بیمارستان می‌رفتم
که بارها رفته‌ام
به دیدار من می‌آمد
با دسته‌گلی پژمرده
اما هیچ‌وقت
این جهان کلامی از شعر من
از شراب
از امید نگفت
من زیر باران رفتم
سال‌ها زیر باران خفتم.
 

احمدرضا احمدی

شعرها

دست نگه دارید‌!

دست نگه دارید‌!

فرخنده حاجی زاده

اغوش نخل ها

اغوش نخل ها

میترا اکرمی

زیبای همیشه غمگین

زیبای همیشه غمگین

سابیر هاکا

تبانی

تبانی

رویا الفتی