شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پنجره‌ی اتاق

برای همیشه پنجره‌ی اتاق را به روی آفتاب بستم
می‌دانستم
سال‌هاست
جهان مرا فراموش کرده است
فقط هر وقت
که به بیمارستان می‌رفتم
که بارها رفته‌ام
به دیدار من می‌آمد
با دسته‌گلی پژمرده
اما هیچ‌وقت
این جهان کلامی از شعر من
از شراب
از امید نگفت
من زیر باران رفتم
سال‌ها زیر باران خفتم.
 

احمدرضا احمدی

تک نگاری

شعرها

برای سحر

برای سحر

شقایق شاهرودی‌زاده

گفته بودی که بازخواهی گشت

گفته بودی که بازخواهی گشت

مریم حسین‌زاده

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

مظاهر شهامت

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری