از رنگوبوی زمان
هراس دارم
مرا به دهلیزهایی میبرد
که انبوه از نجوای تنهایی انسان است
من این نجوا را
میشناسم و دوست دارم
اما از امروز صبح
نجواها مبدل به فریاد شدهاند
میدانستم
هر جا فریاد و حرمان باشد
آنجا خانهی شاعران است
که میخواهند برای همیشه
زمین را ترک کنند.