شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جهان فصلی از فنجان تو بود

جهان فصلی از فنجان تو بود
        وقتی غروب زخمی از کنار واگن گذشت
و ایستگاه از چشمان تو پیاده شد
     جهان برگ دوم شناسنامه‌ی تو بود
         وقتی من خودم رابه زندگی زدم
گلوله تمام کرده بود روز را
   سراسر خیابان از نگاه من خیس بود
           روزنامه‌ها نوشته بودند
چه چشمان قشنگی
           : خانم این چشم‌ها را چند گرفته‌اید

محمود محمودی

تک نگاری

شعرها

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

این روزها،

این روزها،

ابراهیم کارگرنژاد

سیم‌های یک بمب ساعتی

سیم‌های یک بمب ساعتی

گروس عبدالملکیان

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

ویدئو