شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جهان فصلی از فنجان تو بود

جهان فصلی از فنجان تو بود
        وقتی غروب زخمی از کنار واگن گذشت
و ایستگاه از چشمان تو پیاده شد
     جهان برگ دوم شناسنامه‌ی تو بود
         وقتی من خودم رابه زندگی زدم
گلوله تمام کرده بود روز را
   سراسر خیابان از نگاه من خیس بود
           روزنامه‌ها نوشته بودند
چه چشمان قشنگی
           : خانم این چشم‌ها را چند گرفته‌اید

محمود محمودی

شعرها

نفیسه قانیان

گزارش یک جشن

گزارش یک جشن

ستار جانعلی‌­پور

دو شعر از سیده تکتم حسینی

دو شعر از سیده تکتم حسینی

سیده تکتم حسینی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی